این لغت نامه خوبه منم واسه امتهان خوندم.میگم که شما هم بخونین واستون خوبه
ممنون
آج treat
بخشی از لاستکی که با سطح جاده تماس دارد . آج ضخیمترین ناحیه لاستیک است و نقشهای برجسته ای دارد که کشش لازم برای حرکت و توقف را تأمین می کنند .
آفتومات regulator
در سیستم باتری پرکنی ، وسیله ای که خروجی دینام را کنترل می کند تا ولتاژ اضافی به باتری ندهد .
آکومولاتور accumulator
وسیله ای در یک سیستم هیدرولیکی یا بادی که سال در ان ذخیره می شود تا همواره در دسترس سیستم باشد . در سیستم تهویه مطبوع ، مبرد مایع که همراه بخار حرکت می کند ، در آکومولاتور به دام می افتد . در سیستمهای ترمز قفل نشو ، آکومولاتور سیال پرفشار را بر حسب نیاز تأمین می کند . در جعبه دنده های خودکار ضربه کلاچ و پمپ پایین آن را می گیرد .
آلاینده contaminant
در سیستم تهویه مطبوع خودرو ، هر چیزی غیر از مبرد و روغن کمپرسور که وارد سیستم تبرید شود ؛ شامل زنگ ، گردو غبار ، رطوبت و هوا .
اتوماتیک راهنما flasher
مدارشکن خودکاری که در مدارهای چراغ راهنما و فلاشر (چارچراغه) قرار می گیرد .
اتومبیل دیفرانسیل جلو front – wheel drive car
خودرویی که چرخهای محرک آن روی اکسل جلو نصب شده باشد .
ارتفاع سیستم تعلیق suspension height
فاصله اندازه گیری شده از نقطه ای مشخص روی اتاق ، شاسی یا سیستم تعلیق خودرو تا زمین .
اصطکاک ویسکوز viscous friction
مقاومت در برابر حرکت لایه های مایع روی یکدیگر
اکسل axle
یک میله عرضی واقعی یا نظری که تکیه گاه خودرو است و یک یا چند چرخ روی آن می چرخد .
الکترونیکی electronic
ویژگی مجموعه ها ، مدارها و سیستمهای برقی که در آنها ادواتی مانند ترانزیستور و دیود به کار رفته باشد.
انتقال مستقیم direct drive
وضعیتی در یک دست چرخدنده که در آن محورهای ورودی و خروجی با سرعت برابر می چرخند و نسبت چرخدنده 1:1 است .
انحراف فرمان scrub radius
فاصله بین محور فرمان و خط مرکزی ناحیه تماس لاستیک ، در محل تقاطع آن با سطح جاده .
اواپراتور Evaporator
تبخیرکننده .
اوردرایو overdrive
آرایشی از چرخدنده های جعبه دنده که سبب می شود محور خروجی سریعتر از محور ورودی بچرخد .
بالانس استاتیکی static balance
متوازن کردن هر جسم ، به ویژه چرخ خودرو ، در حالت سکون .
بالانس دینامیکی dynamic balance
بالانس کردن جسمی در حین حرکت آن ، مانند بالانس کردن چرخ در حال چرخش .
برگشت پذیری return ability
تمایل چرخهای جلو به برگشت آزادانه به وضعیت مستقیم روبه جلو ، وقتی راننده پس از پیچیدن فلکه فرمان را رها می کند .
بست جعبه فرمان rack yoke
در جعبه فرمان اره ای ، بوشی به شکل ماهک که سرچپ شانه ای را نگه می دارد . فنری که پشت بست راست شانه ای را به پینیون فشار می دهد تا پیش بار یا خلاصی مناسب بین شانه ای و بست ایجاد کند .
قفل کننده band
در جعبه دنده خودکار ، بست قفل کننده روغنی که در پیرامون یک کاسه کلاچ فلزی نصب می شود تا چرخش کاسه را متوقف کند یا به آن اجازه چرخش بدهد .
بلبرینگ کلاچ release bearing
در کلاچ ، بلبرینگی که شاخه های دیسک را به طرف تو یا بیرون فشار می دهد یا می کشد تا وقتی راننده پدال کلاچ را فشار می دهد موتور را از جعبه دنده جدا می کند .
بلوری کامل گازی halogen head lamp
بلوری کامل با حباب داخلی کوچک که رشته تنگستنی دارد و درون آن با گاز پر شده است .
بوستر ترمز روغنی hydraulic brake booster
بوستر ترمزی که از فشار پمپ فرمان هیدرولیکی ، یا یک پمپ برقی مجزا ، برای کمک به ترمز گیری استفاده می کند .
پدال کلاچ clutch pedal
پدال پایی که راننده آن را فشار می دهد تا ارتباط موتور ر ابا جعبه دنده یا جعبه دیفرانسیل سرخود دستی قطع کند .
پمپ ترمز زیر پا master cylinder
سیلندر پر از روغن در سیستم ترمز یا کلاچ هیدرولیکی که در آن فشار روغن هنگامی ایجاد می شود که راننده پدال پایی را فشار دهد .
پمپ هیدرولیکی servo
وسیله ای در سیستم هیدرولیکی که فشار هیدورلیکی ر ابه حرکت مکانیکی تبدیل می کند . این وسیله پیستونی دارد که وقتی فشار هیدرولیکی به آن وارد می شود در سیلندر حرکت می کند .
پینیون محرک drive pinion
محوری چرخان که یک چرخدنده کوچک بر سر آن سوار است و گشتاور را به چرخدنده ای دیگر انتقال می دهد ؛ از پینیون محرک در مجموعه چرخدنده محرک نهایی در اکسل محرک استفاده می شود . در جعبه دنده های دستی آن را محور کلاچ می نامند .
تاج خروسی sector gear , quadrant gear
دنده ای به صورت کمان یا تکه ای از چرخدنده که دایره کامل نیست ، مانند پینیون فرمان در جعبه فرمان ساچمه ای
تباعد – تقارب toe
میزان انحراف جلو چرخ به داخل بر حسب اینچ ، میلیمتر یا درجه .
تبخیر کننده evaporator
مبادله کن گرما در سیستم تهویه مطبوع که در آن مبرد مایع به گاز تبدلی می شود ( تبخیر می شود) و در حین این تغییر حالت از محیط گرما می گیرد .
تخلیه سیستم discharging the system
خارج کردن تمام مبرد یا بخشی از آن از سیستم تهویه مطبوع ، از طریق باز کردن شیر و فرستادن مبرد به دستگاه بازیافت .
تخلیه هوای سیستم evacuating the system
استفاده از پمپ خلأ برای خالی کردن هوا و رطوبت سیستم تبرید کولر ، پس از تخلیه سیستم ، یا پس از کاهش شدید مبرد در سیستم .
ترمز brake
وسیله تبدیل انرژی که برای کند کردن ، متوقف کردن یا ساکن نگه داشتن خودرو و یا مکانیسمی دیگر به کار می رود .
ترمز بادی air brake
سیستم ترمزگیری که در آن از هوای فشرده برای وارد کردن نیرو و بر ترمزها استفاده می شود .
ترمز بوستردار power brake
ترمز اصلی خودرو که در آن از خلأ و فشار جو ، یا فشار روغن برای تأمین بخش عمده نیروی لازم برای ترمز گرفتن استفاده می شود .
ترمز دستی parking brake
ترمزی که به شیوه مکانیکی کار می کند و از ترمز پایی خودرو مستقل است ؛ در هنگام پارک کردن خودرو آن را می کشند .
ترمز دیسکی disc brake
ترمزی که در آن کفشکهای ترمز ، که در سیلندر ترمزگیره مانند قرار دارند ، به دیسکی در حال چرخش می چسبند تا آن را متوقف کنند .
ترمز دیسکی سیلندر ثابت fixed – caliper disc brake
ترمز دیسکی که در ان از سیلندر ترمزی استفاده می شود که در جای خود ثابت است و حرکت نمی کند ؛ سیلندر ترمز معمولاً چهار پیستون دارد و در هر طرف دیسک دو پیستون قرار می گیرد .
ترمز دیسکی سیلندر متحرک floating – caliper disc brake
ترمز دیسکی که در آن از سیلندر ترمز نصب شده به وسیله بوش استفاده می شود ؛ بدین ترتیب وقتی ترمز گرفته می شود سیلندر ترمز حرکت می کند ؛ این سیلندر ترمز یک پیستون بزرگ دارد .
ترمز کاسه ای drum brake
ترمزی که در آن کفشکهای منحنی به سطح داخلی کاسه ای فلزی فشرده می شوند تا عمل ترمز گیری را انجام دهند .
ترمز هیدرولیکی hydraulic brake
سیستم ترمز گیری که در ان از فشار روغن برای فشار دادن کفشکها به کاسه یا دیسک ترمز ، در هنگام فشردن پدال ترمز استفاده می شود .
تقویت گشتاور torque multiplication
در جعبه دنده ، مزیت مکانیکی ناشی از به کارگیری دنده پایین یا عمل جریان گردابی در مبدل گشتاور .
تنظیم زمانی تعویض دنده shift timing
در جعبه دنده خودکار ، تنظیم فرمان تعویض هر دنده ، خواه به صورت الکترونیکی و خوا ه به صورت هیدرولیکی .
تنظیم کننده خودکار self – adjuster
مکانیسمی مورد استفاده در ترمزهای کاسه ای که با تنظیم خودکار فاصله کفشک تا کاسه ، سایش لنت را جبران می کند .
جعبه فرمان خشک
جعبه فرمان ساچمه ای.
جعبه فرمان ریلی
جعبه فرمان اره ای.
جعبه دنده transmission
پوسته ای فلزی حاوی مجموعه ای از محورها ، چرخدنده ها و قطعات مربوط به آنها ، که برای انتقال توان از موتور به میل گاردان یا محرک نهایی خودرو به کار می رود . جعبه دنده نسبتهای مختلف چرخدنده ایجاد می کند و دنده های عقب و خلاص نیز دارد . جعبه دنده ممکن است دستی ، خودکار ، یا پیوسته – متغیر باشد .
جعبه دنده خودکار automatic transmission
جعبه دنده ای که در آن نسبتهای چرخدنده ، به صورت خودکار ، نه با دست مانند جعبه دنده دستی ، عوض می شود .
جعبه دنده دیفرانسیل سرخود transaxle
وسیله ای برای انتقال توان که یک سر آن به موتور متصل است و در آن کار جعبه دنده و اکسل محرک (محرک نهایی و دیفرانسیل) در یک مجموعه ادغام شده است .
جعبه دنده کمک transfer case
یک جعبه دنده کمکی که پشت جعبه دنده اصلی نصب می شود و برای تقسیم توان موتور و انتقال آن به هر دو اکسل محرک عقب و جلو ، به صورت پاره وقت یا تمام وقت ، به کار می رود .
جعبه فرمان steering gear
بخشی از سیستم فرمان که در انتهای مارپیچ فرمان با دندانهه ای یک چرخدنده شانه ای نصب شده روی میله اصلی میله بندی فرمان درگیر می شود .
جعبه فرمان ساچمه ای recirculating ball steering gear
جعبه فرمانی که در ان تعدادی ساچمه در گردش روی یک چرخدنده حلزونی حرکت می کنند تا حرکت فلکه فرمان را به شانه ای مارپیچ فرمان انتقال دهند . شانه ای مارپیچ فرمان درگیر می شود و هزار خار فرمان و میله بندی فرمان ر ابه حرکت در می آورد .
چدنی دیسک pressure plate
صفحه فلزی فنرسوار ، که روی چرخ لنگر نصب می شود و با آن می چرخد و صفحه کلاچ را به چرخ لنگر می چسباند و از این طریق بین موتور و جعبه دنده دستی اتصال ایجاد می کند .
چراغ ترمز brake lights
چراغهایی در عقب خودرو که ترمز گرفتن را نشان می دهند .
چرخدنده داخلی internal gear
چرخدنده ای معمولاً به صورت حلقه ، که نوک دندانه های آن به طرف مرکز خالی چرخدنده است .
چوب شدن ترمز brake fade
کاهش موقت کارایی ترمز یا کم شدن آن
چهارچرخ محرک four – wheel drive
خودرویی که هر دو اکسل جلو و عقب آن محرک اند و در نتیجه می توانند هر چهار چرخ را بچرخانند ؛ این خودروها معمولاً به یک جعبه دنده کمک دو سرعته مجهزند .
حسگر دمای آب موتور coolant – temperature sensor
ترمیستوری که دمای آب موتور را به صورت پیوسته به مدول کنترل الکترونیکی گزارش می دهد .
حسگر سایش wear sensor
زبانه ای روی کفشک ترمز دیسکی که وقتی لنت ترمز ساییده و نازک شود جیغ می کشد .
خط انتقال drive line
مجموعه ای از یک یا چند میل گاردان ، قفل گاردان و کشویی که اتصال رانشی بین جعبه دنده و اکسل محرک را تشکیل می دهند .
خط رانش thrust line
خط سرتاسری در امتداد طول خودرو که از نقطه وسط دو چرخ عقب می گذرد و جهت حرکت خودرو را ، اگر چرخهای جلو نقشی در آن نداشته باشند ، تعیین می کند .
خلاص کن locking hub
توپی ای که به صورت خودکار یا دستی می توان آ نرا خلاص کرد تا اکسل محرک یک خودرو چهارچرخ محرک که در حالت عادی محرک نیست بتواند آزادانه بچرخد .
خلاصی free travel
در سیستم ترمز هیدرولیکی ، فاصله ای که پدال ترمز ، پیش از بسته شدن دریچه های هواکش به وسیله لاستیکهای اولیه پیستونهای پمپ زیرپا ، طی می کند .
خودالقایی self – induction
القای ولتاژ در پیچک حامل جریان ، در نتیجه تغییر جریان گذرنده از پیچک .
در رفتن فرمان steering kickback
حرکت تند و سریع فلکه فرمان که در نتیجه افتادن چرخهای جلو در دست انداز ایجاد می شود .
دریافت کننده receiver
در کولر اتومبیل ، مخزنی برای نگهداری مبرد مایع که از چگالنده می آید .
دستگاه بالانس چرخ wheel balancer
دستگاهی که مجموعه رینگ و لاستیک را ( به صورت استاتیکی ، دینامیکی یا هر دو) وارسی می کند که متوازن باشند .
دنده فلایویل flywheel ring gear
چرخدنده ای که روی محیط چرخ لنگر نصب می شود و دندانه های آن با دنده استارت درگیر می شود تا موتور را بگرداند .
دنده کرانویل ring gear
در سیستم محرک نهایی ، چرخدنده بزرگی که هوزینگ دیفرانسیل آن را حمل می کند و با دنده پینیون درگیر است و از آن نیرو می گیرد .
دنده معکوس خودکار kick down
در جعبه دنده های خودکار ، سیستمی که وقتی راننده تخت گاز می رود ، جعبه دنده را در دنده پایینتری می گذارد .
دوچرخ محرک two – wheel drive
خودروی چهارچرخ با یک اکسل محرک که فقط دو چرخ آن محرک اند .
دیفرانسیل differential
مجموعه چرخدنده ای بین اکسلها که به یک اکسل امکان می دهد با سرعتی متفاوت با سرعت اکسل دیگر بچرخد و در عین حال توان ر ابه چرخها انتقال می دهد .
دیفرانسیل مرکزی center differential
دیفرانسیل وسط
دیفرانسیل وسط inter axle differential
دیفرانسیل دو وضعیتی (قفل و باز) که بین دو اکسل محرک نصب می شود ؛ در بعضی از خودروهای چهارچرخ یا همه چرخ محرک در خط انتقال یا روی جعبه دنده کمک قرار دارد .
رد کردن overshoot
در سیستم گرمایش و تهویه مطبوع با کنترل خودکار دما ، گرایش سیستم به رد کردن تنظیم دما و تأمین گرمای اضافی وقتی هدف گرمایش است یا تأمین سرمای اضافی وقتی هدف سرمایش است .
ردگیری tracking
دنبال کردن چرخهای عقب رد چرخهای جلو را .
رزرو پدال pedal reserve
فاصله پدال ترمز تا کف اتاق پس از ترمز گرفتن
رطوبت گیر desicant
ماده خشک کننده در سیستم تبرید ، رطوبت گیر در دریافت کننده و یا آکومولاتور قرار دارد که رطوبت در گردش در سیستم را جذب کند .
رله بوق horn relay
رله ای که بین باتری و بوق بسته می شود . با فشردن دکمه بوق این رله برقدار می شود و کنتاکتهای آن بسته می شوند تا بوق به باتری متصل شود .
روغن ترمز brake fluid
سیال هیدرولیکی خنثی از لحاظ شیمیایی ، که در سیستمهای ترمز هیدرولیکی مصرف می شود تا نیرو و حرکت را از طریق لوله های ترمز انتقال دهد .
روغن دنده gear lubricant
نوعی گریس یا روغن که مخصوص روغنکاری چرخدنده ، ساخته می شود .
رینگ wheel ring
یک صفحه یا پره هایی با یک توپی در وسط ( که حول اکسلی می چرخد) و طوقه ای در پیرامون که لاستیک روی آن می افتد .
زاویه رانش thrust angle
زاویه بین مراکز هندسی خودرو و خط رانش
زاویه شاسی frame angle
زاویه شاسی کامیون با امتداد افق که بر کستر اثر می گذارد ؛ با استفاده از نقاله تراز دار می توان این زاویه را در میان جای بین پشت اتاق و خط مرکزی عقب اندازه گیری کرد .
زاویه مجموع included angel
در جلوبندی خودرو ، زاویه کمبر به اضافه زاویه شیب محور فرمان .
ست بک setback
اختلاف فاصله دو محور چرخ خودرو از یک طرف تا طرف دیگر
سگدست knuckle سگدست فرمان ؛ قطعه ای از جلوبندی که مانند لولا عمل می کند تا ضمن نگهداری چرخ جلو به آن امکان چرخش و هدایت خودرو را بدهد . سگدست روی سیبکها ، یا در کامیونهای قدیمی ، روی مبل سگدشت می چرخد
سگدست فرمان steering knuckle
قطعه ای شامل میل سگدست که چرخ جلو روی آن نصب می شود و برای فرمان دادن به چرخ می پیچد ؛ سگدشت به چرخ و سیبکهای بالا و پایین ، یا سیبک پایین و توپی سر کمک – فنر تکیه دارد .
سولفاته شدن sulfation
تشکیل سولفات سرب روی صفحه های باتری ، در نتیجه واکنشهای انجام شده در باتری برای تولید برق .
سیبک بغل شاسی idler arm
در میله بندی متوازی الاضلاعی فرمان ، میله ای که نگهدارنده میل فرمان است و حرکت فرمان را از طریق چپقیهای میل فرمان ، به هر دو چرخ انتقال می دهد .
سیستم ترمز ضربدری diagonal – brake system
سیستم ترمز دوبل با مدارهای هیدرولیکی مجزا که چرخها را به صورت ضربدری به هم مربوط می کند (راست جلو با چپ عقب یا چپ جلو با راست عقب)
سیستم ترمز قفل نشو antilock brake system (ABS)
سیستمی که روی ترمز پایی نصب می شود و از قفل شدن چرخها در هنگام ترمزگیری جلوگیری می کند .
سیستم تعلیق suspension system سیستمی که ضربه دست انداز را جذب می کند و شامل فنر ، کمک فنر و قطعات رابط بین چرخها و اتاق یا شاسی خودرو است و وزن خودرو را به اکسلها و چرخها انتقال می دهد .
سیستم تعلیق کمک – فنر macpherson – strut suspension
سیستم تعلیقی که در آن یک فنر لول و یک کمک فنر با هم ترکیب شده اند و فقط یک طبق پایین دارند . سرها یا بازوهای زاویه دار میل موجگیر به سرهای بیرونی طبقهای پایین متصل می شوند و ضمن کمک به کنترل بارهای طولی ، طبقها را در جای خود نگه می دارند .
سیستم فرمان steering system
مکانیسمی که امکان کنترل جهت حرکت خودرو را برای راننده فراهم می کند .
سیستم فرمان با صدای انسانی voice command system
نوعی سیستم کنترل متعامل که در آن راننده می تواند فرمانهایی ر ابا کلمه های مشخص به آن بدهد و سیستم با انجام عمل یا تهیه اطلاعات مورد نظر به این فرمان پاسخ می دهد .
کنترل خودکار سطح automatic level control
سیستم تعلیقی که با نگه داشتن خودرو در ارتفاعی از پیش معین شده ، اثر بار خودرو را خنثی می کند .
سیستم کنترل سواری الکترونیکی electronic ride control
سیستمی که به طور خودکار سفتی کمک فنرها را تغییر می دهد تا با وضعیت جاده تطبیق پیدا کند .
سیستم کنترل کشش traction control system
سیستمی که در ترمز قفل نشو به کار می رود تا مانع بکسوواد کردن ناخواسته چرخ در حین شتاب گیری شود
سیستم لوله روزن دار – کلاچ چرخه ای
cycling – clutch orifice – tube system
سیستم تهویه مطبوعی که در آن مانعی کوچک یا یک لوله روزن دار ، در لوله مبرد ، به منزله شیر تنظیم جریان عمل می کند و کلاچ کمپرسور به صورت خودکار درگیر و خلاص می شود ( کلاچ چرخه ای) تا مانع برفک زدن تبخیرکننده شود .
سیستم هشدار با صدای انسانی voice alert system
نوعی سیست اطلاع رسانی به راننده که می تواند چند کلمه یا عبارت را با صدای انسانی بیان کند .
سیلندر پمپ گیربکس valve body
قطعه ریختگی نصب شده در سینی زیرگیربکس که بیشتر شیرهای جعبه دنده خودکار هیدرولیکی در آن قرار دارند .
سیلندر ترمز دیسکی caliper
در ترمز دیسکی ، محفظه ای که پیستونها و کفشکهای ترمز را در برگرفته و به سیستم هیدرولیکی متصل است ؛ سیلندر ترمز دیسکی کفشکها را طوری نگه می دارد که دیسک را از دو طرف احاطه کنند .
سیلندر چرخ wheel cylinder
در سیستم ترمز کاسه ای هیدرولیکی ، معمولاً یک سیلندر – هیدرولیکی با دو پیستون که روی ترمز نصب می شود . فشار هیدرولیکی پمپ زیر پا پیستونها سیلندر چرخ را بیرون می راند و این پیستونها کفشکهای ترمز را به کاسه ترمز می فشارند .
شاسی frame
در خودرو ، مجموعه ای از قطعات سازه ای فلزی و مقاطع ناودانی که موتور و اتاق خودرو به آن تکیه دارند و خودرو روی چرخها سوار است .
شاسی سرخود unitized – body construction
نوعی ساخت که در آن قطعات اتاق و شاسی خودرو به یکدیگر جوش داده شده اند تا واحدی یکپارچه را تشکیل دهند .
شافت عقب گیربکس
محور خروجی جعبه دنده .
شافت کلاچ clutch shaft
در جعبه دنده دستی ، محور ورودی و چرخدنده محرک ، کلاچ روی این محور سوار می شود . چرخدنده دنده زیر را می چرخاند و به منزله راهنمایی برای سر جلو محور اصلی عمل می کند . غلاف کشویی با استفاده از هزارخار خارجی روی چرخدنده محرک ، محور کلاچ را به محور اصلی قفل می کند تا رانش مستقیم صورت بگیرد .
شبکه گرمکن بخاری heater core
مبادله کن گرمای رادیاتور مانند کوچکی که معمولاً در سمت شاگرد ، شت داشبورد یا دویاره گرماگیر نصب می شود و آب داغ از آن عبور می کند ؛ وقتی به گرما نیاز است ، هوا را از روی شبکه داغ بخاری می گذرانند و وارد اتاق خودرود می کنند .
شعاع گردش turning radius
اختلاف بین زاویه های چرخهای جلو در هنگام گردش خودرو ؛ چرخ داخلی تباعد بیشتری پیدا می کنند .
شغالدست steering arm
بازوی متصل به سگدست فرمان که چپقیهای میل فرمان به آن متصل می شود و برای فرمان دادن سگدست و چرخ را به طرف داخل و خارج می پیچاند .
شمع گرمکن glow plug
گرمکن الکتریکی کوچکی که در محفظه احتراق اولیه موتورهای دیزل نصب می شود تا محفظه را پیشگرم کند و موتور در هوای سرد آسانتر روشن شود
شیب محور فرمان steering axis inclination
انحراف محور فرمان به طرف داخل ، نسبت به امتداد عمودی ، وقتی از بالای خودرو دیده می شود .
شیر انتخاب دنده shift solenoid
در جعبه دنده خودکار با کنترل الکترونیکی ، سولنوئیدی که با کامپیوتر کنترل می شود و مجرای عبور سال به شیر راه دهنده را باز می کند یا می بندد .
شیر اندازه گیر metering valve
شیری در سیستم ترمز دیسکی که مانع رسیدن فشار روغن به چرخهای جلو ، قبل از عمل کردن ترمزهای عقب می شود .
شیر تعدیل modulator valve
در بعضی جعبه دنده های خودکار ، شیری که با مکش منیفولد بنزین کار می کند و فشار لوله اصلی روغن را ، مطابق بار موتور ، تغییر می دهد .
شیر تناسب ترمز proportioning valve
شیری که فشار روغن ترمزهای عقب را در هنگام ترمزگیری شدید کاهش می دهد .
شیر تنظیم گرما heat control valve
در موتور ، شیری که با ترموستات کار می کند و در منیفولد دود قرار دارد ؛ وقتی موتور هنوز سرد است ، این شیر گرما را به منیفولد بنزین هدایت می کند تا هوای ورودی به موتور را گرم کند .
شیر دستی manual valve
شیر ماسوره ای در سیلندر پمپ یک جعبه دنده خودکار که راننده ، از طریق میله بندی ، با دست آن را به کار می اندازد .
شیر راه دهنده shift valve
در جعبه دنده خودکار ، شیری که امکان تعویض دنده و تغییر نسبت چرخدنده را فراهم می آورد .
شیر شستشو purge valve
در سیستمهای کنترل آلایندگی تبخیری ف شیری که در بعضی از مخزنهای زغال نصب می شود و کار آن محدود کردن جریان ورودی هوا و بخار بنزین به کاربراتور در دور آرام است .
شیر کنترل فشار ترمز pressure – differential valve
شیری در سیستم ترمز دوبل که وقتی فشار در یک بخش از سیستم هیدرولیکی کاهش می یابد چراغ هشداردهنده ای را روشن می کند .
شیر ماسوره ای spool valve
شیری به شکل ماسوره یا میله ای با مقاطع فرورفته که برای تنظیم جریان روغن در جعبه دنده های خودکار و جعبه فرمانهای هیدرولیکی به کار می ورد .
شیر مرکب combination valve
شیر چراغ ترمز ادغام شده در شیر اندازه گیر و / یا شیر تناسب ترمز
شیشیه آب نما sight glass
در کولر اتومبیل ، شیشه یا پنجره ای که در لوله مبرد یا بالای دریافت کننده قرار دارد و وارسی چشمی مبردی را که از دریافت کننده به تبخیر کننده می رود امکانپذیر می کند .
صفحه کلاچ friction disc
در کلاچ ، صفحه ای تخت که هر دو طرف آن لنت کوبی شده است و با هزار خار روی محور کلاچ سوار است و بین چدنی دیسک کلاچ و چرخ لنگر قرار می گیرد .
ضخامت دوراندازی discard thickness
حداقل ضخامت دیسک ترمز برای تراشکاری
طبق control arm
بخشی از سیستم تعلیق که برای کنترل دقیق حرکت چرخ طراحی شده است .
عدد ستان cetane number
معیاری از کیفیت سوخت دیزل ؛ هر چه عدد ستان سوخت کوچکتر باشد دمای لازم برای اشتعال آن بالاتر است .
فاصله دو محور چرخ wheel base
فاصله بین خط ترمزهای اکسلهای جلو و عقب
فرمان غیردستی power steering
سیستم فرمان خودرو که در آن فشار روغن یک پمپ یا از الکتروموتور برای چند برابر کردن نیرویی که راننده به فلکه فرمان وارد می کند استفاده می شود .
فشار دریچه گاز throttle pressure
در جعبه دنده خودکار هیدرولیکی – فشار وارد به یک سر شیر راه دهنده که با تغییر وضعیت دریچه گاز یا تغییر مکش منیفولد بنزین تغییر می کند .
فشار مکش کمپرسور suction pressure
در کولر ، فشار در مدخل کمپرسور ؛ فشاری که با آن کمپرسور گاز را به داخل می کشد .
فنر بادی air spring
در سیستم تعلیق ، کیسه انعطاف پذیر پر شده با هوا که فشرده می شود تا ضربه را بگیرد .
فنر موجگیر torsion bar spring
میله بلند و مستقیمی که یک سر آن به اتاق یا شاسی خودرو و سر دیگرش به طبق فرمان متصل می شود . خاصیت فنری آن با پیچش در نتیجه بالا و پایین رفتن طبق تاثیر می گذارد .
قامه shackle
تکیه گاه نوسان کننده ای که یک سر فنر شمش را به اتاق یا شاسی خودرو متصل می کند .
قفل گاردان universal joint
اتصالی که انتقال توان بین دو محور چرخان را که در هنگام چرخش با هم زاویه ای تشکیل می دهند ممکن می کند .
قفل گاردان سرعت – ثابت constant – velocity universal joint
در قفل گاردان ساده که با یکدیگر جفت شده اند به طور یکه آثار شتاب – شتاب منفی آنها با هم خنثی می شود . در نتیجه سرعت چرخش محور خروجی آنها ، صرف نظر از زاویه انتقال ، برابر سرعت محور ورودی است.
کاسه ترمز brake drum
کاسه فلزی نصب شده روی چرخ خودرو که پوسته خارجی ترمز را تشکیل می دهد ؛ کفشکهای ترمز به کاسه فشار داده می شوند تا سرعت چرخش کاسه و چرخ را کاهش دهند .
کستر caster
انحراف محور فرمان به سمت جلو یا عقب به منظور تأمین پایداری جهتی فرمان .
کشویی synchronizer
وسیله ای در جعبه دنده که کار آن هماهنگ کردن چرخدنده های در شرف درگیری است .
کشویی گاردان slip joint
در سیستم انتقال توان ، اتصالی با طول متغیر که تغییر طول موثر میل گاردان را ممکن می کند .
کشیدن فرمان pull
تمایل خودرو به کشیده شدن به یک طرف ، در حین رانندگی عادی روی سطح تخت ، یا وقتی ترمز گرفته می شود .
کفشک shoe
در سیستم ترمز ، صفحه فلزی که لنت ترمز به آن متصل است و نیروی ترمز را می گیرد و منتقل می کند .
کلاچ clutch
کوپلینگی که در حین حرکت مکانیسم محرک ، محوری را به محرک آن متصل یا از محرک آن جدا می کند . در سیستم انتقال توان خودرو ، وسیله ای که جعبه دنده را با موتور درگیر و از آن خلاص می کند . در سیستم تهویه مطبوع ، وسیله ای که محور کمپرسور را با فلکه پیوسته در چرخش آن درگیر و از آن خلاص می کند .
کلاچ توربینی
مبدل گشتاور .
کلاچ چند صفحه ای multiple – disc clutch
کلاچی با بیش از یک صفحه کلاچ ؛ این نوع کلاچ معمولاً چند صفحه محرک و چند صفحه متحرک دارد که به صورت یک در میان قرار می گیرند .
کلاچ ساچمه ای sprag clutch
در جعبه دنده خودکار ، کلاچی یک طرفه که در آن از ساچمه های قفل شونده بادامکی استفاده می شود که توان را در یک جهت می توانند انتقال دهند و در جهت دیگر نمی توانند .
کلاچ کمپرسور compressor clutch
در سیستم تهویه مطبوع خودرو ، کوپلینگ مغناطیسی یا سولنوئیدی که درگیر و خلاص می شود تا بر حسب نیاز محور کمپرسور را بچرخاند . وقتی کلاچ درگیر است کمپرسور کار می کند و سرمایش انجام می شود .
کلاچ مبدل گشتاور torque - converter clutch
کلاچی در مبدل گشتاور که به صورت خودکار یا الکترونیکی درگیر می شود تا محور ورودی جعبه دنده را میل لنگ موتور قفل کند و مانع بکسوواد کردن در داخل مبدل گشتاور شود .
کلکتور slip ring
در دینام ، حلقه هایی که اتصال چرخان بین سیم پیچهای آرمیچر و زغالهارا ایجاد می کند .
کلید ترموستاتی thermostatic switch
در کولر با کلاچ چرخه ای ، کلیی الکتریکی که کلاچ کمپرسور را قطع و وصل می کند تا شبکه تبخیرکننده برفک نزند و دمای هوای عبوری از روی تبخیر کننده تنظیم شود . این کلید را به جای کلید فشاری الکتریکی به کار می برند .
کلید تنظیم نور dimmer switch
کلیدی دو وضعیتی که راننده آن را می زند تا نور بالا و پایین را انتخاب کند .
کلید چراغ جلو head lamp switch
کلیدی که کار چراغهای جلو و سایر چراغهای خارجی و داخلی خودرو را کنترل می کند .
کلید نور بالای خودکار automatic head lamp dimmer
وسیله ای که به طور خودکار نور مناسب (بالا و پایین) را ، با توجه به شرایط رانندگی ، انتخاب می کند .
کمبر camber
میزان انحراف بالای چرخ نسبت به امتداد قائم ؛ وقتی این انحراف به سمت بیرون باشد کمبر مثبت است زاویه ای که میل سگدست چرخ جلو با امتداد افق می سازد ، زاویه سایش لاستیک .
کمپرسور compressor
بخشی از سیستم تهویه مطبوع که بخار مبرد را متراکم می کند تا دما و فشار آن افزایش یابد .
کمک
کمک فنر .
کمک فنر shock absorber
وسیله ای که روی هر چرخ خودرو نصب می شود تا جمع شدن و باز شدن فنر را کنترل کند .
کوپلینگ روغنی viscous coupling
نوعی کوپلینگ خودکار انداز مورد استفاده در سیستم انتقال توان که برای قفل کردن و باز کردن خودکار به کار می رود تا در صورتی که چرخهای محرک کشش خود را از دست دادند ، توان را به چرخهایی که بکسووارد نمی کنند انتقال دهد .
گاورنر governor
وسیله ای که وسیله دیگری را ، معمولاً بر اساس سرعت یا بار ، کنترل یا اداره می کند .
گشتاور واکنشی ته خودرو rear – end touque
گشتاور واکنشی که در هنگام اعمال گشتاور به چرخها بر پوسته اکسل عقب وارد می شود ؛ این گشتاور تمایل دارد که پوسته اکسل را در جهت مخالف چرخها بچرخاند .گیج زدن فرمان wander
تمایل خودرو به رفتن از یک طرف جاده به طرف دیگر .
لاستیک tire
مجموعه ای تشکیل شده از پوسته و آج ( با تویی یا بدون آن) که روی رینگ خودرو نصب می شود و معمولاً آن را با هوای فشرده پر می کنند تا نیروهای کشش و ترمز گیری را به سطح جاده انتقال دهد .
لاستیک با لایه های مورب bais – ply tire
لاستیکی که در آن لایه ها در امتداد قطری قرار گرفته اند و یکدیگر را با زاویه ای در حدود 30 تا 40 درجه قطع می کنند .
لایه ply
لایه های لاستیک نخ دار در منجید لاستیک
لبه لاستیک bead
بخشی از لاستیک که برای جفت شدن با رینگ شکل داده شده است . لبه لاستیک از سیمهای فولادی تقویت شده با لایه های لاستیک ساخته می شود .
لنت ترمز brake lining
ماده ای با اصطکاک زیاد که قبلاً از آزبست ساخته می شد . این ماده رابا چسب یا پرچ به کفشک ترمز متصل می کنند . وقتی کفشک به کاسه ترمز فشار داده می شود لنت ترمز ساییده می شود .
لوله ترمز brake line
لوله یا شیلنگی که در سیستم ترمز هیدرولیکی ، پمپ زیر پا ر ابه سیلندرهای چرخ یا سیلندر ترمز دیسکی مرتبط می کند .
مارپیچ فرمان steering shaft
میله ای که از فلکه فرمان تا جعبه فرمان امتداد دارد و معمولاً لوله فرمان آن را احاطه کرده است .
مبدل گشتاور torque converter
در جعبه دنده خودکار ، نوعی کوپلینگ روغنی که استاتوری دارد تا گشتاور را افزایش دهد .
مبدل گشتاور قفل شونده locking torque convert
مبدل گشتاوری که در آن می توان پمپ ر ابه صورت مکانیکی به توربین قفل کرد تا توان در روغن مستهلک نشود .
مبرد refrigerant
ماده مورد استفاده برای انتقال گرما در کولر ، از طریق چرخه تبخیر و چگالش .
محرک نهایی final drive
آخرین چرخدنده کاهش دهنده سرعت در سیستم انتقال توان .
محور خروجی جعبه دنده output shaft
محور اصلی جعبه دنده یا محوری که گشتاور جعبه دنده را به میل گاردان منتقل می کند .
محور فرمان steering axis
خطی فرضی که چرخ جلو ، برای فرمان گرفتن ، حول آن نوسان می کند .
مکانیسم تعویض دنده gearshift
مکانیسمی شبیه میله بندی که چرخدنده های داخل جعبه دنده خودرو به وسیله آن درگیر و خلاص می شوند.
میزان کردن چرخ wheel alignment
یک رشته آزمون و تنظیم برای کسب اطمینان از استقرار صحیح چرخها زیر خودرو و حرکت آنها طبق رابطه مشخص با سطح جاده و با یکدیگر .
میل پلوس axle shaft
محوری که جعبه دنده دیفرانسیل سرخود یا دیفرانسیل ر ابه چرخهای محرک متصل می کند .
میل فرمان tie rod
درسیستم فرمان خودرو ، میله ای با طول قابل تنظیم که با چرخش فلکه فرمان ،؛ نیرو جهت فرمان دهی را از شانه یا میله بندی به شغالدست انتقال می دهد .
میل گاردان drive shaft
مجموعه ای از یک یا دو قفل گاردان که به یک محور یا لوله متصل اند ؛ این مجموعه برای انتقال توان از جعبه دنده به اکسل محرک به کار می رود .
میل موجگیر جلو stabilizer bar
میله فولادی فنری که در عرض خودرو نصب می شود و معمولاً بین طبقهای پایین قرار دارد و در هنگام پیچیدن یا رانندگی در جاده های ناهموار و پردست انداز مانع انتقال موج جاده به فرمان می شود .
میل هرزگرد counter shaft
محوری در جعبه دنده که چرخدنده کلاچ آن را می چرخاند . چرخدنده های سوار بر میل هرزگرد ، در هنگام درگیر شدن محور اصلی ، چرخدنده های سوار بر محور اخیر را می چرخانند .
نسبت ابعادی aspect ratio
نسبت ارتفاع لاستیک به پهنای آن . هر چه این عدد کوچکتر باشد ، لاستیک پهنتر است .
نسبت دور دیفرانسیل axle ratio
در اکسل محرک ، نسبت بین سرعت چرخش محور ورودی یا محرک و سرعت چرخش محور خروجی یا میل پلوس . کاهش چرخدنده ای در محرک نهایی ، که از تقسیم کردن تعداد دندانه های دنده کرانویل بر تعداد دندانه های دنده پینیون به دست می آید نسبت فرمان steering ratio
تعداد درجاتی که فلکه فرمان باید بپیچد تا بتواند چرخهای جلو را یک درجه بپیچاند .
نشتی یاب leak detector
در تعمیر و نگهداری سیستم تهویه مطبوع ، وسیله ای که برای یافتن سوراخی که مبرد از آنجا می گریزد به کار می رود . انواع متداول آن عبارت اند از نشتی یاب با حباب صابون ، رنگ مبرد ، نور فرابنفش ، الکترونیکی و شعله ای .
نقطه اتصال coupling point
در مبدل گشتاور (کلاچ توربینی) ، سرعتی که در آن روغن برخورد به پشت پره های استاتور را شروع می کند ؛ این وضعیت هنگامی پیش می آید که نسبت سرعت توربین به سرعت پمپ تقریباً 10 : 9 باشد .
واسکازین
روغن دنده
وضعیت هندسی جلو خودرو front – end geometry
رابطه زاویه بین چرخهای جلو ف قطعات متصل کننده چرخها و اتاق یا شاسی خودرو . شامل است بر کمبر ، کستر ف شیب محور فرمان ، تباعد – تقارب و شعاع گردش .
هزار خار فرمان pitman arm
در جعبه فرمان ساچمه ای ، بازویی که محور خروجی جعبه فرمان را به میله بندی فرمان متصل می کند . وقتی این محور می چرخد ، هزار خار به عقب و جلو نوسان می کند و حرکت محور خروجی را به میله بندی فرمان انتقال می دهد .
همه چرخ محرک all wheel drive
نوعی سیستم چهارچرخ محرک ، بدون کمک دو سرعته ، که در خودروهای جاده رو به کار می رود .
هوای ثانویه secondary air
هوایی که به دریچه های دود سر سیلندر ، منیفولد دود یا مبدل کاتالیزوری پمپ می شود تا به انجام واکنشهای کاهش دهنده آلاینده های دود کمک کند .
هوزینگ خودکار
هوزینگ قفل دار
هوزینگ قفل دار limited – slip different
دیفرانسیلی با کلاچ مخروطی یا چند صفحه ای ( یا کوپلینگ روغنی) که وقتی یک چرخ بکسوواد می کند قفل می شود و توان را به تساوی بین دو میل پلوس تقسیم می کند . این کلاچ یا کوپلینگ لغزش محدودی را برای پیچیدن معمولی خودرو امکانپذیر می کند .
یخ آب کن defroster
بخشی از بخاری اتاق خودرو که برای ذوب کردن یخ و برف روی شیشه جلو طراحی شده است ؛ شامل لوله ها و دریچه های لازم نیز هست .
--------------------------------------------
به درد خورد. دستت درد نکنه. در ضمن کاملترش روی وب داری؟
مرسی
hi
sharm,andatam hamini ke dashtamo gozashte bodam
سلام آقا صفا
من دانشجوی فوق مکانیک هستم
کارت عالی بود
امیدوارم لحظه به لحظه وبلاگت رو بهتر و بهتر کنی
ضمنا اگه کامش رو داری یا آدرس اینترنتیش رو ممنون می شم با ایمیل خبر بدی
با تشکر